حبیب بن مسلمه
حَبیبِ بْنِ مَسْلَمه، ابوعبدالرحمان (د ح 42 ق / 662 م)، از سرداران مشهور اسلام در نیمۀ نخست سدۀ 1ق.
سلسلهنسب وی به بنیمحارب بن فِهر، یکی از تیرههای قبیلۀ بزرگ قریش میرسید و نسبت فهری او، بدین سبب است (کلبی، 119، 120؛ زبیری، 447؛ بلاذری، انساب ... ، 11 / 56؛ برای اختـلاف در کنیـۀ او، نک : ابنعساکر، 12 / 62؛ ابنحجر، 2 / 190).
بنابرگزارشهای تاریخی موجود، نخستین فعالیتهای حبیب به شرکت در فتوحات عهد ابوبکر مربوط میشود؛ گفته شده که او در نبرد یرموک (13ق / 634 م) فرمانده بخشی از سپاه بوده، و در همان نبرد، همراه بسر بن ابی ارطاة (ه م)، از سوی خالد بن ولید به مأموریتی جنگی گسیل شده است (بلاذری، فتوح ... ، 112؛ طبری، 3 / 396، 407؛ ابـن حُبیـش، 1 / 278؛ نیـز نک : ابن عساکر، 12 / 63؛ ذهبی، 3 / 188)؛ اما با توجه به اختلافاتی که در باب تاریخ تولد او و درک پیـامبر(ص) وجود دارد (نک : دنبالۀ مقاله)، روایات مذکور قابل تأمل بهنظر میرسند.
به هر حال، سراسر زندگی حبیب به فعالیتهای جنگی بهویژه در مناطق شام و سرزمینهای پیرامون آنجا گذشت: در دورۀ عمر بن خطاب، از سوی ابوعبیدۀ جراح، شهر انطاکیه را برای بار دوم فتح کرد و هم به ولایت آنجا گماشته شد (بلاذری، همان، 147، 159؛ برای شرکت او در واقعۀ مرجالصفر در 14ق، نک : ابنسعد، 4 / 99). همچنین در جریان فتح مناطقی مانند حلب و بالس (ه م) شرکت مؤثر داشت (بلاذری، همان، 149، 150). مدتی هم از سوی خلیفه عمر، بر حمص گماشته شد (خلیفه، 1 / 157)، سپس خلیفه او را به فتح مناطق جزیره در شمال عراق مأمورکرد (طبری، 4 / 55؛ نیز نک : بلاذری، همان، 174- 176).
در یک روایت، فتح آذربایجان در دورۀ عمر به حبیب بن مسلمه نسبت داده شده است (خلیفه، 1 / 148- 149) وحتى گفتهاند یک چند عمر او را به ولایت آذربایجان و ارمینیه گماشت (همو، 1 / 158؛ نیز نک : یعقوبی، 2 / 180؛ ابن عبدالبر، 1 / 320) و او در همین دوره توانست به سرزمین باب الابواب (دربند) و شروان نیز لشکرکشی کند (طبری، 4 / 156؛ ابن حبیش، 2 / 369)؛ اما فعالیت چشمگیر حبیب در آن مناطق به دورۀ خلافت عثمان بن عفان مربوط میشود که وی در حدود سال 29ق از سوی شخص خلیفه یا عامل او در شام و جزیره، معاویة بن ابیسفیان، مأموریت یافت ارمینیه را فتح کند (بلاذری، همان، 184، 197؛ طبری، 4 / 248؛ نیز نک : خلیفه، 1 / 169-170؛ ابنحبان، 2 / 25).
بیشتر فعالیتهای جنگی حبیب در شهرهای گوناگون ارمینیه با پیروزی همراه بود و بهویژه با اهالی شهرهایی چون کارین (= قالیقلا، نک : اسکندر، المسلمون ... ، 54، حاشیۀ شم 124) و دوین (= دبیل، نک : همان، 96، حاشیۀ شم 202، نیز ص 105، حاشیۀ شم 231) با شرایطی به صلح رسید (بلاذری، همان، 198-200؛ انساب، 11 / 56-57؛ ابنفقیه، 589؛ طبری، 4 / 292؛ برای تفصیل دربارۀ فتوحات حبیب در ارمینیه، نک : اسکندر، همان، سراسر اثر؛ گروسه، 296 ff.). سپس او رو به سوی گرجستان نهاد؛ شهر تفلیس را فتح، و با اهالی آنجا با شرایطی صلح کرد (بلاذری، فتوح، 201، انساب، همانجا؛ طبری، 4 / 162؛ نیز نک : خلیفه، همانجا؛ ابن زنجویه، 1 / 375؛ یعقوبی، 2 / 194؛ برای تفصیل، نک : اسکندر، الفتوحات ... ، 41بب ).
به روایتی، حبیب پس از این فتوحات، به دستور خلیفه عثمان، در نواحی مرزی شام و جزیره همچنان به فعالیتهای جنگی مشغول بود، سپس در حمص ساکن شد، اما معاویه او را به دمشق آورد (بلاذری، فتوح، 204؛ برای اقامت او در دمشق، نک : ابنعساکر، همانجا) و در جرگۀ «خواص» معاویة بن ابیسفیان درآمد (ابنخلکان، 3 / 186)؛ چنانکه با نقل انتقادهای ابوذر غفاری، در باب تأثیر سخنان آن صحابی پارسا در مردم، به معاویه هشدار داد (بلاذری، انساب، 6 / 167؛ نیز نک : مفید، امالی، 122؛ مجلسی، 31 / 176).
چون عثمان بن عفان به محاصره افتاد، معاویه، حبیب بن مسلمه را که گویا در این ایام والی قِنَّسرین بود (طبری، 4 / 421)، شاید به خواست شخص خلیفه (نک : مفید، الجمل، 195)، با سپاهی به یاری او گسیل داشت، اما حبیب در میانۀ راه با دریافت خبر قتل خلیفه به شام بازگشت (بلاذری، همان، 6 / 188، 207- 208، 11 / 56، فتوح، همانجا؛ طبری، 4 / 352، 358؛ نیز نک : کلبی، 121؛ ابنشبه، 4 / 1289).
اندکی پیش از وقوع پیکار صفین، حبیب ازجملۀ کسانی بودکه معاویه به نزد امیرالمؤمنین علی(ع) گسیل داشت، اما سخنان او موجب خشم و پاسخ سخت آن حضرت گردید (طبری، 5 / 7؛ نیز نک : نصر بن مزاحم، 200؛ دینوری، 170-171). در صفین نیز، حبیب در سپاه معاویه فرمانده جناح چپ بود (نصر بن مزاحم، 206، 213؛ دینوری، 172؛ طبری، 5 / 11) و در روزهای جنگ سخت نبرد کرد (همو، 5 / 13، 18؛ نیز نک : نصر بن مزاحم، 195-196، 245-246، 248؛ بلاذری، انساب، 3 / 85؛ مسعودی، 3 / 126). در پیمان نامۀ ترک جنگ، نام حبیب بن مسلمه از سوی شامیان، به عنوان یکی از گواهان آمده است (نصر بن مزاحم، 507، 511؛ بلاذری، همان، 3 / 109؛ طبری، 5 / 54).
معاویه در آغاز خلافت، حبیب را با سمت والی به ارمینیه فرستاد (ابنعبدالبر، 1 / 321؛ ابناثیر، 1 / 449؛ ذهبی، 3 / 189) و اندکی بعد در همانجا مرگ او فرا رسید (بلاذری، همان، 11 / 57، فتوح، همانجـا؛ نیـز نک : خلیفه، 1 / 237؛ ابنسعد، 7 / 410؛ برای پارهای اختلافها در سال و محل مرگ او، نک : ابنعساکر، 12 / 69-70؛ مزی، تهذیب ... ، 5 / 400؛ مغلطای، 3 / 377- 378؛ برای آگاهی از احوال یکی از اعقاب او، نک : ابن عساکر، 12 / 81-82).
یکی از موارد مهم اختلاف در زندگینامۀ حبیب بن مسلمه، موضوع درک پیامبر(ص) است (مثلاً نک : یحییبنمعین، 2 / 99؛ ابن ابی عاصم، 2 / 129؛ مزی، همان، 5 / 399؛ برای اقوال در این باب، نک : ابن عساکر، 12 / 71)، و بدینسبب نیز اختلاف در سالزاد او بسیار است (مثلاً نک : ابنحبیب، المحبر، 294؛ ابنسعد، 7 / 409-410؛ بلاذری، انساب، همانجا)؛ با این همه، برخی از مآخذ او را از اصحاب قلمداد کردهاند (ابنسعد، 7 / 384، 409؛ ابنعساکر، 12 / 62؛ نیز نک : بخاری، 1(2) / 310؛ ابنابیحاتم، 1(2) / 108؛ ذهبی، 3 / 188). البته، روایتهایی چند، غالباً از طریق زیاد بن جاریه (ابن ابی حاتم، 1(2) / 527)، حاکی از استماع حبیب بن مسلمه از حضرت رسول (ص) در مآخذ آمده است (مثلاً نک : احمد بن حنبل، 4 / 159-160؛ ابن ماجه، 2 / 951؛ دارمی، 2 / 229؛ نیز نک : ابن قانع، 1 / 190؛ طبرانی، 4 / 17-22؛ مزی، تحفة ... ، 3 / 14-15) و گفتهاند که او از طریق سعید بن زید و ابوذر غفاری نیز حدیث روایت کرده است (ابنحجر، 2 / 190) و افزون بر زیاد بن جاریه، کسانی چون مالک بن شرحبیل، جنادة بن ابیامیه (ه م)، عبدالرحمان یحصبی و ضحاک بن قیس از او حدیث شنیدهاند (ابنحبان، 5 / 100؛ ذهبی، همانجا؛ مزی، تهذیب، 5 / 397؛ ابنحجر، همانجا).
حبیب بن مسلمه مردی تنومند بود (ابن قتیبه، 592، 615؛ مزی، همان، 5 / 399؛ ابنحجر، 2 / 191) و از جنگجویان و دلیران قریش بهشمار میآمد (ابن حبیب، المنمق، 419-420). همچنین وی را از دیرباز، به سبب رفت وآمد به منطقۀ شام، «حبیبالروم» خوانده (مثلاً نک : حاکم، 3 / 346؛ ابناثیر، 1 / 448) و در برخی مآخذ مناقب دیگری به وی نسبت دادهاند (نک : حاکم، 3 / 346 بب ، نیز 432؛ ابن عبدالبر، 1 / 320-321؛ ابنحجر، همانجا). اما او ازجملۀ یاران معاویه بود که امام علی(ع) در نماز ایشان را لعن میکرد (نصربنمزاحم، 552؛ بلاذری، همان، 3 / 126؛ طبری، 5 / 71؛ برای نظر آن حضرت دربارۀ او، نک : نصر بن مزاحم، 489؛ طبری، 5 / 48- 49؛ مسعودی، 3 / 138- 139؛ برای سخن امام حسن(ع) خطاب به وی مبنی بر اطـاعت او از غیر خدا، نک : بلاذری، همان، 3 / 269؛ ابنعبدربه، 4 / 21؛ برای نظر امامیه، نک : الایضاح، 524؛ شوشتری، 3 / 94-95).
مآخذ
ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، 1371ق / 1952م؛ ابن ابی عاصم، احمد، الآحاد و المثانی، به کوشش باسم فیصل احمد جوابره، ریاض، 1411ق / 1991م؛ ابن اثیر، علی، اسد الغابة، قاهره، 1970م؛ ابن حبان، محمد، الثقات، حیدرآباد دکن، 1395- 1399ق / 1975-1979م؛ ابن حبیب، محمد، المحبر، به کوشش ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دکن، 1361ق / 1942م؛ همو، المُنمق، بیروت، 1405ق / 1985م؛ ابن حبیش، عبدالرحمان، الغزوات، به کوشش سهیل زکار، بیروت، 1412ق / 1992م؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، 1325ق؛ ابن خلکان، وفیات؛ ابن زنجویه، حمید، الاموال، به کوشش شاکر ذیب فیاض، ریاض، 1406ق / 1986م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارصادر؛ ابن شبه، عمر، تاریخ المدینة المنورة، به کوشش فهیم محمد شلتوت، بیروت، 1410ق / 1990م؛ ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علیمحمد بجاوی، قاهره، 1380ق / 1960م؛ ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، قاهره، 1962م؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، 1415ق / 1995م؛ ابن فقیه، احمد، البلدان، بـه کوشش یـوسف هـادی، بیروت، 1416ق / 1996م؛ ابن قـانع، عبدالبـاقی، معجمالصحابة، به کوشش صلاح بن سالم مصراتی، مدینه، 1418ق؛ ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1960م؛ ابن ماجه، محمد، سنن، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ احمد بن حنبل، مسند، قاهره، 1313ق؛ اسکندر، فایز نجیب، الفتوحات الاسلامیة لبلاد الکُرج، اسکندریه، 1988م؛ همو، المسلمون و البیزنطیون و الارمن، صنعا، 1414ق / 1993م؛ الایضاح، منسوب به فضل بن شاذان، به کوشش جلال الدین محدث ارموی، تهران، 1363ش؛ بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، 1382ق / 1962م؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، 1417ق / 1996م؛ همو، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1865م؛ حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث، بیروت، 1398ق / 1978م؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1960م؛ دارمی، عبدالله، سنن، دمشق، 1349ق؛ دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، 1379ق / 1959م؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1406ق / 1986م؛ زبیری، مصعب، نسب قریش، قاهره، 1953م؛ شوشتری، محمد تقی، قاموس الرجال، قم، 1411ق؛ طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، موصل، 1405ق / 1984م؛ طبری، تاریخ؛ کلبی، هشام، جمهرة النسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، 1407ق / 1986م؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار الرضا؛ مزی، یوسف، تحفة الاشراف، به کوشش عبدالصمد شرف الدین، بمبئی، 1389ق / 1969م؛ همو، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1405ق / 1985م؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش شارل پلا، بیروت، 1970م؛ مغلطای بن قلیج، اکمال تهذیب الکمال، به کوشش عادل بن محمد و اسامة بن ابراهیم، قاهره، 1422ق / 2001م؛ مفید، محمد، امالی، به کوشش حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، قم، 1403ق / 1983م؛ همو، الجمل، به کوشش علی میرشریفی، قم، 1413ق / 1371ش؛ نصر بن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1382ق؛ یحیی بن معین، التاریخ، به کوشش احمد محمد نورسیف، مکه، 1399ق / 1979م؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، به کوشش هوتسما، لیدن، 1969م؛ نیز:
Grousset, R., Histoire de l’ Armenie,
علی بهرامیان